استاندارد دوگانه در خودقضاوتی و تأثیر آن بر عملکرد در کنکور
در این متن درباره مفهومی روانشناختی به نام “استاندارد دوگانه” صحبت میشود که به تفاوتی در قضاوتهای ما درباره خود و دیگران اشاره دارد. این مفهوم در قالب رابطهای که با خودمان داریم، بهویژه در مورد اشتباهات و شکستها، به وضوح نمود پیدا میکند.
استاندارد دوگانه: خود را بیشتر از دیگران سرزنش نکنید
بسیاری از ما در مواجهه با شکستها و اشتباهات خود، رفتارهای بسیار سختگیرانهای داریم؛ در حالی که وقتی دوست یا فرد دیگری در موقعیت مشابه قرار میگیرد، برخوردی دلسوزانه و همراه با همدلی داریم. به عنوان مثال، وقتی یکی از دوستانمان در کنکور موفق نشود یا درصد پایینتری از آزمونهای آزمایشی بگیرد، او را دلداری میدهیم و تشویق به ادامه تلاش میکنیم. اما اگر همان موقعیت برای خودمان پیش بیاید، برخورد بسیار سختگیرانه و انتقادی داریم و بهراحتی خودمان را سرزنش میکنیم.
این تفاوت در برخورد با خود و دیگران، بخشی از مفهوم “استاندارد دوگانه” است. ما تمایل داریم در مواجهه با دیگران، با درک بیشتری عمل کنیم، اما وقتی نوبت به خودمان میرسد، انتقادهای شدیدی از خود داریم. این مسئله بهویژه در میان دانشآموزان کنکوری دیده میشود که با اشتباهات کوچک خود، دست به خودسرزنشیهای مکرر میزنند و این باعث کاهش اعتماد به نفس و افت تحصیلی آنها میشود.
ریشههای صدای والد درونی
این نوع قضاوت سختگیرانه به دوران کودکی برمیگردد. در بسیاری از موارد، صدای انتقادی والدین که از کودکی در ذهن ما حک شده، در بزرگسالی هم درونی میشود. برای مثال، وقتی در کودکی نفر دوم میشدیم، والدین ممکن بود بگویند “چرا نفر اول نشدی؟” یا وقتی نمره ۱۸ میگرفتیم، نقدها بهگونهای بود که گویی گرفتن نمره کامل تنها راه موفقیت است. این صداها در طول زمان در ذهن ما تثبیت میشوند و ما بدون اینکه متوجه شویم، آنها را به عنوان بخشی از خودمان میپذیریم.
این “والد درونی” به مرور زمان باعث میشود که ما استانداردهای بسیار سختگیرانهای برای خود وضع کنیم. در مقابل، وقتی دیگران مرتکب اشتباهی میشوند، با آنها مهربانتر و همراهتر هستیم. اما برای خودمان، این استانداردها همچنان باقی میماند و فشار بیشتری بر خود وارد میکنیم.
چرا خودمان را بیشتر از دیگران سرزنش میکنیم؟
سوالی که باید از خودمان بپرسیم این است که چرا قضاوتهای ما در مورد خودمان بسیار سختتر از دیگران است؟ چرا وقتی دوستمان در آزمونی شکست میخورد، به او دلگرمی میدهیم و میگوییم که این تنها یک اشتباه کوچک است و او هنوز فرصت دارد، اما اگر خودمان همان اشتباه را مرتکب شویم، به خودمان اجازه نمیدهیم که با همان درک و همدلی رفتار کنیم؟
این تضاد در رفتار و قضاوت ناشی از همان والد درونی است که همواره به ما گوشزد میکند که باید بهتر از دیگران باشیم. برای خودمان استانداردهای بسیار بالاتری تعریف میکنیم، در حالی که برای دیگران از استانداردهای قابل قبول و واقعیتری استفاده میکنیم. نتیجه این نوع تفکر، فرسودگی روحی و روانی است.
تأثیر کمالگرایی بر موفقیت تحصیلی
کمالگرایی یکی از مهمترین عواملی است که باعث کاهش روحیه و انگیزه میشود. وقتی همیشه از خود انتظار داریم که بهترین باشیم، هرگونه شکست یا عملکرد پایینتر از حد انتظار باعث میشود که به شدت خودمان را سرزنش کنیم. این مسئله بهویژه در میان دانشآموزانی که برای کنکور آماده میشوند، بسیار رایج است. یک دانشآموز ممکن است در یک آزمون درصد خوبی بگیرد، اما وقتی متوجه میشود که همکلاسیاش درصد بهتری داشته، خودش را سرزنش میکند و این سرزنش منجر به کاهش تمرکز و در نهایت افت تحصیلی در آزمونهای بعدی میشود.
بسیاری از دانشآموزان، بهویژه آنهایی که کمالگرا هستند، با هر بار افت نمره یا درصد خود، به جای اینکه از اشتباهاتشان درس بگیرند و پیشرفت کنند، به خودشان فشار بیشتری میآورند. این فشار نه تنها باعث افزایش استرس میشود، بلکه عملکرد تحصیلی آنها را هم تحت تأثیر قرار میدهد.
راهکارهای مقابله با صدای والد درونی
برای مقابله با این صدای درونی و استانداردهای سختگیرانهای که برای خودمان وضع میکنیم، لازم است یاد بگیریم که با خودمان مهربانتر باشیم. همانطور که برای دیگران مشاور و حامی هستیم، باید این همدلی و درک را به خودمان هم هدیه دهیم.
از خودتان بپرسید اگر جای دوستتان بودید و او در آزمون درصد پایینی میگرفت، چه میگفتید؟ احتمالاً به او میگفتید که این فقط یک آزمون است و فرصتهای زیادی برای جبران وجود دارد. اما وقتی نوبت به خودتان میرسد، این دلسوزی را نادیده میگیرید. یاد بگیرید که همانقدر که برای دیگران دلگرمی میدهید، برای خودتان هم مشاور خوبی باشید.
نتیجهگیری
استاندارد دوگانه در قضاوت خود و دیگران، یکی از دلایل اصلی کاهش روحیه و افت تحصیلی در میان دانشآموزان کنکوری است. برای موفقیت در آزمونهای طولانیمدت، نه تنها نیاز به تلاش بیشتر داریم، بلکه باید یاد بگیریم که با خودمان مهربانتر باشیم و از سرزنشهای بیمورد پرهیز کنیم. به جای اینکه همیشه بهترین را از خود انتظار داشته باشیم، باید بپذیریم که اشتباه کردن بخشی از فرآیند یادگیری است و آنچه که اهمیت دارد، ادامه دادن با روحیه مثبت و انگیزه بالا است.