سلام دوستان عزیز،امروز قصد دارم درباره موضوعی صحبت کنم که ممکن است بسیاری از شما با آن دستبهگریبان باشید: کمالگرایی. موضوعی که به خاطر آن، برخی از ما شروع به درس خواندن را به تعویق میاندازیم و یا حتی اگر شروع کردهایم، به آن حد و اندازهای که باید جدی نبودهایم. کمالگرایی هم در شروع کردن درس و هم در ادامه دادن آن تأثیر زیادی دارد.
برای توضیح بیشتر، اجازه دهید با یک مثال ساده آغاز کنم. “جری اولزمن”، استاد دانشگاه نیویورک، روز اول کلاس خود را با یک روش جالب آغاز کرد. او دانشجویان کلاس عکاسیاش را به دو گروه تقسیم کرد. از دانشجویانی که در سمت چپ نشسته بودند خواست که در طول ترم، تعداد زیادی عکس تهیه کنند و نام آنها را “گروه کمیت” گذاشت. او گفت که بر اساس تعداد عکسهای ارائهشده به آنها نمره میدهد؛ مثلاً اگر 100 عکس ارائه دهند، نمرهی عالی (A) میگیرند و اگر تعداد کمتری ارائه دهند، نمره پایینتری میگیرند.
اما دانشجویانی که سمت راست کلاس نشسته بودند، به “گروه کیفیت” معروف شدند. به آنها گفته شد که در طول ترم فقط یک عکس تحویل دهند، اما این عکس باید بدون نقص و کامل باشد. وقتی ترم به پایان رسید، استاد متوجه نکتهی عجیبی شد: گروهی که به کمیت پرداخته بودند، عکسهای بسیار با کیفیتتری نسبت به گروه کیفیت گرفته بودند. پس از بررسی بیشتر، استاد فهمید که دانشجویان گروه کمیت، چون مجبور بودند تعداد زیادی عکس بگیرند، در طول ترم مدام تجربه کسب کردند، نورها و ترکیبات مختلف را آزمایش کردند و از اشتباهاتشان درس گرفتند و نتیجه آن شد که با تجربهتر و مسلطتر شدند.
این تجربه نشان میدهد که گاهی اوقات تلاش برای پیدا کردن “بهترین” راه میتواند ما را از اقدام واقعی و دستیابی به هدف دور کند. این مسئله فقط در مورد درس خواندن صدق نمیکند، بلکه میتواند در هر جنبهای از زندگی ما وجود داشته باشد. مثلاً در مورد کاهش وزن، برنامهریزی برای رتبه برتر شدن در کنکور، یا حتی پیدا کردن بهترین روش مطالعه. این وسواس به بهترین بودن و بهترین انتخابها، تمرکز ما را میگیرد و مانع از اقدام عملی میشود.
دو مفهوم کلیدی: حرکت و عمل
برای اینکه در مسیر موفقیت قرار بگیریم، لازم است تفاوت میان دو مفهوم “حرکت” و “عمل” را بدانیم. حرکت یعنی تهیه فهرستهای مختلفی از کتابها و کلاسها و آزمونهای کنکور، اما این کارها بهتنهایی شما را به نتیجه نمیرساند. چیزی که واقعاً باعث پیشرفت شما میشود، عمل کردن است. مهم نیست که با چند مشاور مشورت کردهاید یا چند برنامهریزی نوشتهاید، اگر عمل نکنید، نتیجهای حاصل نمیشود.
مثالی ملموس بزنم؛ تصور کنید که شما قصد دارید عضلههای بدنتان را تقویت کنید. مشورت گرفتن از بهترین مربیان ورزشی هیچ تغییری در عضلههای شما ایجاد نمیکند، تا زمانی که خودتان وارد عمل شوید و ورزش کنید. همین موضوع در مورد مطالعه نیز صدق میکند؛ اینکه شما با بهترین مشاوران تحصیلی کنکور صحبت کرده باشید، بدون عمل و خواندن درسها نتیجهای در پی ندارد.
قدرت عمل در برابر تفکر بیش از حد
یکی از دلایل اصلی عدم اقدام بسیاری از افراد، ترس از شکست است. ما برای فرار از واقعیت، بهانههایی پیدا میکنیم و خود را درگیر برنامهریزیهای پیچیده میکنیم تا با واقعیت روبرو نشویم. مثلاً به جای آنکه واقعاً درس بخوانیم، به بهانه آمادهسازی و بررسی منابع، خود را مشغول میکنیم و بهانه میآوریم که زمان کافی نداریم یا منابع خوب در دسترس ما نیستند. این بهانهها مانع از مواجهه با چالشهای واقعی میشود و ما را از تجربه واقعی و یادگیری دور میکند.
بسیاری از ما میخواهیم از شکست جلوگیری کنیم و به همین دلیل از اقدام واقعی فرار میکنیم. ترجیح میدهیم در صورتی که موفق نشویم، دلیلهای از پیش تعیینشدهای داشته باشیم که خودمان را به خاطر آنها سرزنش نکنیم؛ مثل نداشتن زمان کافی برای مطالعه، نبودن منابع مناسب و… .
اما در واقع، بزرگترین مانع موفقیت، همین اجتناب از عمل واقعی است. این تردید و تفکر بیش از حد در نهایت شما را درگیر یک چرخهی بیپایان از آمادهسازیها میکند و از پیشرفت باز میدارد.
تمرین و تجربه، کلید پیشرفت واقعی
اگر هدف شما کسب موفقیت در کنکور است، به جای وقتگذرانی در تهیه برنامههای متنوع، بهتر است شروع به مطالعه کنید و قدمهای عملی بردارید. هر چقدر هم که برنامهریزی کنید، اگر مطالعه را شروع نکنید، این برنامهها به نتیجه نخواهند رسید. به جای اینکه وقت خود را صرف دوباره خوانی درسها کنید، شروع به حل تستها و تمرین کنید. با این کار، متوجه خواهید شد که کجاها نیاز به تقویت دارید و در کجاها مسلط هستید.
در واقع، بهترین راه برای پیشرفت این است که اشتباهات خود را ببینید و از آنها یاد بگیرید. هر چقدر هم که درباره موضوعات مختلف بخوانید و بدانید، تا وقتی که خودتان به چالش نیفتادهاید، متوجه ضعفها و نقاط قوت واقعی خود نمیشوید.
چطور کمالگرایی را کنار بگذاریم؟
برای کنار گذاشتن کمالگرایی، لازم است از کوچکترین قدمها شروع کنیم. به جای اینکه برای هر کاری برنامههای پیچیده بنویسیم، آن را ساده کنیم و اقدام کنیم. مثلاً اگر میخواهید عادت مطالعهی بیشتری ایجاد کنید، به جای صرف وقت برای یافتن بهترین روشها، شروع به خواندن کنید و در مسیر مطالعه، خودتان بهترین روش را پیدا کنید.
یک مثال دیگر: تصور کنید که میخواهید برنامهای برای ورزش منظم ایجاد کنید. به جای اینکه برای انتخاب بهترین برنامه ورزشی و مربی مناسب وقت بگذارید، با یک برنامه ساده شروع کنید و با تکرار آن، به تدریج خود را به هدف نزدیک کنید.
در نهایت، موثرترین راه برای یادگیری و موفقیت، تمرین و عمل است. برنامهریزی خوب است، اما تمرین و اقدام عملی بسیار مؤثرتر است. این عمل مداوم است که شما را به هدف میرساند، نه فقط حرکت در مسیر برنامهها و آمادهسازیها.
تمرکز بر عمل، نه آمادهسازی
اگر واقعاً میخواهید تغییر کنید و به اهداف خود دست یابید، لازم است که بر عمل کردن تمرکز کنید و به جای صرف وقت بر جزئیات غیرضروری، دست به کار شوید. هیچ عادت جدیدی با صرف زمان زیاد در برنامهریزی به نتیجه نمیرسد. تعداد دفعاتی که آن عادت را تکرار میکنید، بسیار مهمتر از زمانی است که برای آمادهسازی آن میگذارید.
در انتها، به یاد داشته باشید که تنها راه رسیدن به اهداف، شروع کردن و ادامه دادن است. هرچقدر هم که در زمینهی مطالعه یا هر فعالیتی تلاش کنید برای بهترین بودن، در نهایت فقط اقدام عملی و یادگیری از تجربههاست که نتیجه میدهد. امیدوارم این نکات برای شما مفید باشد و بتوانید به کمک آنها در مسیر موفقیت خود قدم بردارید.