امروز قصد داریم درباره یک موضوع مهم صحبت کنیم که بسیاری از داوطلبان کنکور با آن مواجه میشوند: **چرا برخی از افراد درس نمیخوانند یا با کیفیت درس نمیخوانند؟**
توجیهات و دلایل ذهنی برای عدم تلاش
یکی از اصلیترین مشکلاتی که بسیاری از داوطلبان کنکور با آن روبرو هستند، **توجیهات ذهنی** است. بسیاری از افراد برای خود دلایلی پیدا میکنند تا خود را از تلاش و مطالعه مداوم معاف کنند. مثلاً شخصی ممکن است بگوید: “دوست دخترعمهام چهار سال پیش روزانه ۱۸ ساعت درس میخواند اما قبول نشد، پس چرا من باید درس بخوانم؟” این گونه توجیهات باعث میشود که فرد نه تنها شروع به درس خواندن نکند، بلکه حتی **احساس گناه یا اضطراب** هم نداشته باشد.
این مکانیسم دفاعی که به آن **ابطال** گفته میشود، از دیدگاه روانکاوی فروید یک راهی است برای کاهش اضطراب و توجیه رفتارهای نامناسب. افراد معمولاً به دنبال دلایلی هستند که از تلاش بیشتر جلوگیری کنند و خود را قانع کنند که درس خواندن بیفایده است.
خطای شناختی و تمرکز بر نمونههای منفی
یکی دیگر از دلایل این مشکل، **تمرکز بیش از حد بر نمونههای منفی** است. افراد معمولاً به دنبال مثالهایی میگردند که نظریههایشان را تأیید کنند. اگر کسی یک مثال از شکست شخصی در کنکور بشنود، تمام تمرکزش را بر آن میگذارد و از موفقیتهای دیگران غافل میشود. در حالی که **سالانه هزاران نفر در کنکور قبول میشوند**، اما شخص فقط به یک یا دو مثال از شکست توجه میکند. این نوع نگرش باعث میشود فرد از دیدن واقعیتهای مثبت و الهامبخش باز بماند.
برای مثال، **خطای شناختی مغز** مشابه موقعیتی است که یک نفر میشنود هواپیمایی سقوط کرده و سپس نگرانیاش برای پرواز خودش افزایش مییابد. در حالی که تعداد پروازهای موفق بسیار بیشتر از تعداد سقوطها است، اما ذهن او فقط به آن حادثه منفی توجه میکند. همین موضوع در کنکور نیز رخ میدهد؛ داوطلبان به چند مثال منفی چسبیده و موفقیتهای دیگران را نادیده میگیرند.
کاهش اضطراب و فرار از تلاش
یکی دیگر از دلایل مهم، **فرار از اضطراب و ناتوانی در مدیریت آن** است. بسیاری از داوطلبان به دلیل ترس از شکست یا اضطراب ناشی از حجم زیاد درسها، به جای اینکه با این ترسها روبرو شوند، از درس خواندن فرار میکنند. این فرار به نوعی به کاهش موقت اضطراب کمک میکند، اما در طولانی مدت باعث عقب ماندن از رقابت کنکور میشود.
این مسئله به سود و زیانهای ذهنی برمیگردد. مغز فرد به این نتیجه میرسد که نخواندن و تحمل نکردن اضطراب در کوتاه مدت سودمندتر است، اما **هزینه بلندمدت آن نادیده گرفته میشود**. فرد به جای جنگیدن با این ترسها، به دنبال راحتی موقت میرود و این کار در نهایت به عدم موفقیت منجر میشود.
احساس گناه و عدم استفاده از تواناییها
امیررضا شجاعی به نکته دیگری هم اشاره میکند: **احساس گناه**. وقتی فرد کمی احساس گناه دارد که چرا درس نمیخواند، معمولاً تلاش میکند تا این احساس گناه را با دلایل مختلف سرکوب کند. اما همین که کوچکترین احساس گناهی در ذهن شما شکل بگیرد، نشاندهنده این است که هنوز تمام تواناییهایتان را استفاده نکردهاید. شما باید این احساس را به عنوان یک **نشانگر** در نظر بگیرید که هنوز فرصت برای بهبود و تلاش بیشتر وجود دارد.
در واقع، **این احساس گناه نشانهای مثبت** است که به شما میگوید میتوانید بهتر عمل کنید و نباید به توجیهات ذهنی خود دل ببندید. اگر به این احساس توجه کنید و آن را به چالش بکشید، میتوانید از تواناییهای خود بیشترین استفاده را ببرید.
نتیجهگیری
بنابراین، دلایل زیادی وجود دارد که چرا برخی از داوطلبان کنکور به جای تلاش و مطالعه با کیفیت، به دلایل ذهنی و توجیهات روی میآورند. **مکانیسمهای دفاعی**، **تمرکز بر مثالهای منفی**، و **فرار از اضطراب** از جمله دلایلی هستند که باعث میشود فرد از تواناییهای خود استفاده نکند. اما به یاد داشته باشید که **هر احساسی از گناه و اضطراب** به شما یادآوری میکند که هنوز تواناییهای بیشتری برای موفقیت دارید.